قفسم را مشکن
تو مکن آزادم
گر رهایم سازی
بخدا خواهم مرد
من به زنجیر تو عادت کردم
بارها در پی این فکر که در قلب توام
با تو احساس سعادت کردم
بخدا خوشبختم، تو محبت کن و بگذار که تا عمری هست
من بمانم چو اسیری به حریم قفست
نظرات شما عزیزان: